جدول جو
جدول جو

معنی ابن رومی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن رومی
(اِ نُ)
علی بن عباس بن جریح یا جرجیس. اصلاً رومی و از موالی بنی عباس است. شاعری نامی است و دیوانی بزرگ دارد. قاسم بن عبدالله وزیر معتضد از هجا و بدزبانی او پرهیز و احتراز می جست و در مجلس اوابن فراش در خشکنانه ای او را زهر خورانید و او دریافت و از مجلس برخاست. وزیر بدو گفت بکجا شوی ؟ گفت بدانجا که تو مرا فرستادی گفت چون برسیدی پدر مرا درود گوی گفت راه من بدوزخ نیفتد. وفات او به سال 284 یا 286 ه. ق. بوده است. ازابن خلکان و ابن الندیم گوید، شعر او را مسیبی روایت کرده و صولی بحروف مرتب ساخته و بار دیگر ابوالطیب وراق بن عبدوس آنرا گرد کرده و این مجموعه نزدیک هزاربیت از فراهم آوردۀ صولی بیشتر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ می یَ)
ابوالعباس احمد بن محمد اشبیلی (561-637 ه. ق.). طبیب و گیاه شناس و محدث. مولد اشبیلیه، او برای معاینۀ نباتات و تکمیل فن خود به مصر و شام و عراق و حجاز سفر کرد. در مصر ابوبکر ملک عادل بن ایوب مقدم او گرامی داشت. از اوست کتاب تفسیر اسماء الاودیه المفرده و مقاله فی ترکیب الادویه، و بعض کتب نیز در حدیث داشته است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
صحابی است. صحابی یکی از واژه های کلیدی در تاریخ اسلام است و به شخصی اطلاق می شود که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را ملاقات کرده، مسلمان شده و بدون بازگشت از دین، در همان حالت مسلمان از دنیا رفته باشد. صحابه از منابع مهم روایت احادیث و سنت نبوی هستند. بررسی زندگینامه صحابه برای درک بهتر سیره پیامبر و تاریخ صدر اسلام ضروری است.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وا)
شغال. شگال. کلب برّی. شار. ابووائل. داءلان. تور. ذئب الارمن. توره. (مهذب الاسماء). گال. اهمر. چغال. چغّال: پس آن سال بزمین عجم شگال پدید آمد، آن کجاابن آوی خوانند و اندر زمین عجم هرگز آن نبوده بود، بزمین ترکستان بودی. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). ج، بنات آوی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. وفات 326 یا 329 ه. ق. اصلاً ایرانی از نژاد نوبخت معروف منجم منصور دوانیقی. و شجرۀ نسب او معلوم نیست بچه طریق بنوبخت می پیوندد. او باعتقاد امامیه نائب سوم امام دوازدهم بود (از سال 305 تا سال 329 یا 326). ابن روح را حامد بن عباس وزیرمقتدر خلیفۀ عباسی بتهمت مراوده با قرامطه محبوس کرد اتفاقاً در سال 317 امراء بغداد بشوریدند و دو روز مقتدر از خلافت خلع و بار دیگر باین مقام بازگشت، حسین بن روح در این فترت از زندان رهائی یافت و دیگر مقتدر متعرض او نگردید. مردی از معاریف شیعه موسوم به ابن ابی عزاقر شلمغانی مذهبی نو اختراع کرده بود و بحلول و اتحاد معتقد بود و دعوی میکرد که خدا در او حلول کرده و بهشت عبارت از معرفت به امام و دوزخ مثال جهل به اوست و امثال این سخنان. حسین بن روح از اقوال او تبرّی جست و توقیعی بر لعن او نشر کرد. و شلمغانی را در سال 322 بکشتند. رجوع شود به تاریخ ابن اثیر وقایع سال 322 و تاریخ ابن خلکان (ترجمه حسین بن منصور حلاج) و مجالس المؤمنین و احتجاج و منتهی المقال
لغت نامه دهخدا
(کَ بَ رِ)
صاحب ذخیره گوید: سقولوفندریون، بیخ کبر رومی است و گفته اند که داروئی است که طبع آن نزدیک است به طبع کبر رومی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
مجفف و مقبض بود، منع ورمی که در جفون پیدا شود کند، با آب کاسنی طلا کنند و خون که از چشم آید بازدارد. (اختیارات بدیعی). سرخ نیم رنگ و سفید ومایل بکبودی خوشبو میباشد و یک نوع طین قبرسی اوست و در افعال مثل گل ارمنی است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
فلفل سفید است. (نسخۀ خطی تحفۀ حکیم مؤمن متعلق به کتاب خانه مؤلف) (اختیارات بدیعی) (فهرست مخزن الادویه). فلفل سفید را گویند و آن بزرگتر از فلفل سیاه است و بهترین وی آن است که بزردی مایل باشد. گرم و خشک است و در سیم و چهارم. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خُ زِ)
بقسماط. بقسمات. کعک. بشماط. بسماط. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ بِ)
خوک هندی. خوکچه. قسمی از پستانداران قارض
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوالحسن علی بن محمد بن الزبیر الاسد الکوفی. عالم نحوی لغوی. او راست: کتاب فی معانی الشعر و اختلاف العلماء. کتاب القلائد و الفرائد در لغت و شعر. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
هبه الله بن عبدالغفار بن جمال الدین مقدسی حنفی. اصلاً ایرانی و از دانشمندان ادب و فقه در ممالک عثمانی در مائۀ یازدهم هجری. چندی مفتی بیت المقدس بوده. ولادت او به سال 1023 ه. ق. و وفات در سفر بازگشت از قسطنطنیه بقدس، در سنۀ 1077. مدفن او سعسع است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ وا)
کنیت عثمان بن عفان، خلیفۀ سیم. و اروی نام مادر اوست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ دَ)
محمد بن حسین بن حمید منجم. در قرن سوم هجری میزیسته و بتألیف کتاب زیج بزرگی شروع کرده و موفق باتمام آن نگردیده است و شاگرداو قاسم بن محمد بن هاشم مدائنی در سال 308 ه. ق. آنرا بپایان برده و نظم العقد نام نهاده است. (قفطی)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بَ رَ)
ابومنصور محمد بن محمد بن محمد بن سعد بن عبدالله (517-567 ه. ق.). فقیه شافعی. اصلاً از مردم خراسان. مولد او طوس. در اواخر عمر به بغداد رفته است و علم فقه را در نیشابور یا هرات نزد محمد بن یحیی نیشابوری آموخته، چندی در مدرسه بهائیۀ بغداد نزدیک نظامیه تدریس میکرد و در جامعالقصر حلقۀ مناظره ای داشت که علما و اعیان علم بدانجا گرد می آمدند. و روز پنجشنبۀ 16 رمضان در بغداد درگذشت و خلیفه مستضی ٔ خود بنماز او حاضر شد. کتاب موسوم به المقترح فی المصطلح در علم خلاف از اوست. (ابن خلکان)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ)
شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاوغلو. نوادۀ دختری ابوالفرج بن جوزی (582-644 ه. ق.). ابتدا در کفالت جد خویش در بغداد به تحصیل علم پرداخت و درسال 600 بسیاحت آغازید و پس از آن در دمشق اقامت گزیده بتدریس و تألیف پرداخت. او راست: کتاب تذکره خواص الامه و این کتاب در ایران به طبع رسیده. و کتاب مرآت الزمان فی تاریخ الاعیان که ظاهراً چاپ نشده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
قاضی شهاب الدین ابوعبداﷲ محمد بن احمد بن خلیل بن سعادۀ خوبی (626- 693 ه.ق.). فقیه نحوی ادیب و چنانکه نام او شهادت میدهد اصلاً ایرانی بوده و در دمشق متولد شده واکثر علوم زمان خود را بدانجا فراگرفته و در هندسه و حساب و ادب و فقه بارع گشته است و مردم از او فایدت های بسیار برده اند و چندی قاضی قدس و محله و حلب بوده سپس قاضی القضاه مصر شده و از آنجا به دمشق منتقل گشته و در پنجشنبه 25 رمضان بدان شهر درگذشته است. و صاحب روضات بنقل از حافظ سیوطی گوید بسیاری از علمای اصفهان و مصر و شام بدو اجازت روایت داده اند و ابن الزملکانی (البلخی) گوید اگر خدای تعالی آمدن ابن خوبی را به دمشق مقدر نفرمودی از ما فاضلی برنخاستی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 400 ه. ق. پس از این شکست خود را مسموم کرده و درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن عباس بن جریح بغدادی، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن. شاعر رومی الاصل. متولد در رجب سال 221 هجری قمری در بغداد، و متوفی در جمادی الاولای 283 یا 284 یا 286 هجری قمری رجوع به ابن رومی و نیز به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 114. سیرالنبلاء ذهبی ج 9 ص 117. الوافی صفدی ج 12 ص 80 فهرس المؤلفین بالظاهریه. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 165. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 23. العمده ابن رشیق ج 1 ص 64. الکامل ابن أثیر ج 7 ص 159. البدایۀ ابن کثیر. ج 11 ص 74. اللباب ابن اثیر ج 1ص 48. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 60. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 766. ابن الرومی نوشتۀ عباس عقاد. امراءالشعرالعربی انیس مقدسی ص 272. اعیان الشیعه ج 41 ص 281. ابن الرومی نوشتۀ محمد عبدالغنی حسن. ابن الرومی نوشتۀ عمر فروخ. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 451. فهرس الخدیویه ج 4 ص 233. رسالهالتشبیه فی شعر ابن المعتز و ابن الرومی. مراجعات فی الاداب و الفنون عباس عقاد ص 159. الحیاه الادبیه فی العصر العباسی نگارش محمد عبدالمنعم خفاجی ص 199. روضات الجنات خوانساری ص 473. ساعات بین الکتب عباس عقاد ج 2 ص 199. تاریخ الشعرالعربی بهیتی ص 517. حصادالهشیم ابراهیم مازنی ص 298
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن آوی
تصویر ابن آوی
شغال شگال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابن یوم
تصویر ابن یوم
روززاد سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارنب رومی
تصویر ارنب رومی
خوکچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابن آوری
تصویر ابن آوری
شغال شکال
فرهنگ لغت هوشیار